محمد مهدی نجفی

معمار، مرمتگر، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و معماری

مانیفستی برای تغییر جهان
دریافت نسخه چاپ

ما خواهان جهانِ دیگری هستیم و از خود می‌پرسیم آیا این جهان نمی‌تواند به گونه‌ای «دیگر» باشد؟ این پرسش، امکان‌های دیگری را فراسوی «وضع موجود» و در برابر ما قرار می‌دهد. اما تا درنیابیم این جهان چگونه ساخته شده، هرگز نمی‌توانیم آن را بازآرایی کنیم، تغییر دهیم و از نو بسازیم.

 

برای ما جهان کنونی آنی نیست که باید باشد و این «باید»، بیانگر ضرورتی است که ادامۀ این وضع را ناممکن می‌داند. این «ضرورت» را نه منافع فردی یا گروهی، بلکه منافع جمعیِ جوامع انسانی ایجاب می‌کند؛ انسان‌هایی که بر این کرۀ خاکی حیات دارند و آیندگانی که در پی آن‌ها خواهند آمد.

 

پیشرفت‌های تکنولوژیک بشر بیشتر از هر زمانی، به‌طور بالقوه زمینۀ دگرگونی جوامع انسانی را فراهم ساخته و بیشتر از هر زمانی به‌طور بالفعل به ابزار سرکوب، کنترل و ظهور واپسگرایی بدل شده است. با توجه به بحران‌های جهانی و زیست‌محیطی، و خطرات فزایندۀ بنیادگرایی و واپسگرایی، ضرورت دگرگونی این جهان «فوریت» یافته است.

 

از آنجا که مرگ و زندگی ما در این جهان است، خواه یا ناخواه، هر یک از ما به عنوان انسان، موقعیتی را در این جهان اشغال کرده‌ایم. پس ناگزیریم در برابر آن موضعی اتخاذ کنیم. می‌توانیم جهان را به بخت و اقبال واگذاریم، یا برای تغییر آن دست‌به‌کار شویم و جهانی دیگرگونه بسازیم. خوش‌اقبالیم که در این انتخاب آزادیم.

 

انسان تنها موجودی است که از خود فراتر رفته است و همواره آگاهی‌اش را به ورای خود گسترانیده است. این آگاهی چگونه و از کجا فراهم شده است؟ پاسخ‌های فراوان و متفاوتی وجود دارد. آنچه روشن است، این است که انسان به‌واسطۀ این آگاهی، همواره خود را نسبت به سایر جانداران برتر و در مرکز جهان انگاشته است؛ اگرچه اکنون دریافته‌ایم ماحصل آن، بیشتر فجایع انسانی و زیست‌محیطی بوده است. فجایعی که حتا ممکن است روزی انسان را در سطح وسیعی منقرض سازد و از آن نشانی باقی نگذارد. اما از سوی دیگر، این آگاهی و دانش، سرچشمۀ اراده‌ای است که به انسان «توان» تغییر و تحول جهان را می‌دهد.

 

ما جهان را چنین که هست پذیرا نمی‌شویم. جهان چه با تقدیر یا مشیت جهان شده باشد چه متناسب با ضرورت و اراده‌ها، در هر صورت آن را اینگونه که هست به رسمیت نمی‌شناسیم. منطق آن را نمی‌پذیریم؛ چراکه منطق آن مبتنی بر «قدرت» است و منطق قدرت جز سلطه، اسارات، نابرابری، زیاده‌خواهی، انحصارطلبی و بهره‌کشی نیست.

 

بنابراین اولین قدم برای تغییر جهان، تغییر در «منطق» جهان است. لغو منطق قدرت و برقراری آزادی و برابری؛ و در پی آن توان‌مندی، قناعت، دیگردوستی و بهره‌مندی. اما برای تغییر منطق جهان باید جهان را «به‌تمامی» تغییر داد. برای اینکه چیزی از قلم نیفتد، تغییراتی که خواهان آنیم را دسته‌بندی و به‌صورت مختصر تا حد توان شرح می‌دهیم:

 

الف. تغییرات سیاسی:

  

الف.۱: توسعه‌ی آزادی و برابری.

فارغ از باور، نژاد، قومیت، ملیت، جنسیت و گرایشات جنسی.

با به‌رسمیت شناختن تمامی تفاوت‌ها.

 

الف.۲: تقلیل دولت به یک کارگزار.

با حداقل بوروکراسی و به دور از گرایشات سیاسی و ایدئولوژیک.

با تفویض اختیارات و کنترل واقعی امور به مردم.

 

الف.۳: ارتقاء انواع دموکراسی‌های غیرمستقیم به دموکراسی مستقیم.

تشکیل شوراها و اتحادیه‌ها در کلیۀ سطوح اجتماعی، سیاسی و اقتصادی.

(محله، شهر/روستا، منطقه، کارخانه، اداره، بنگاه، فروشگاه، مشاغل، اصناف، مصرف‌کنندگان، تولیدکنندگان، اجاره‌نشینان و …)

ادارۀ امور با نهادسازی و سازماندهی از پایین.

 

الف.۴: محلی‌گرایی، خودگردانی و ادارۀ شورایی.

هماهنگی مرزهای اداری و سیاسی با اقتضائات اقلیمی و زیست‌بوم.

ارتقاء دولت ـ ملت‌ها به انجمن‌های خودانگیخته.

 

الف.۵: پیوند شوراهای ملی در یک سطح بین‌المللی.

مرززدایی از جهان.

 

 

ب. تغییرات اقتصادی:

 

ب.1: لغو ارزش‌افزایی پول.

حذف کلیۀ اشکال سود و بهره.

تثبیت قیمت‌ها.

تنظیم نقدینگی با فرض عرضه و تقاضای برابر.

تاسیس یک واحد پول جهانی بر پایه‌ای الکترونیکی.

 

ب.2: دستمزد برابر.

تعیین دستمزد برابر برای کلیۀ مشاغل.

(افزایش دستمزد مشاغل سخت از قبیل کار در شرایط دشوار و مکان‌های آلوده، پرستاری از بیماران و مراقبت از سالمندان، آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان.)

لغو مالیات جز برای مالکیت بر ابزار تولید و منابع ثروت.

 

ب.3: حق برابر اشتغال عمومی.

کاهش ساعت کار تا برچیدن بیکاری.

 

ب.4: حق زندگی رایگان.

تعیین یک سطح مشخص از حداقل‌های زیست شرافتمندانه برای همۀ انسان‌ها در مقیاس جهانی که همواره متناسب با پیشرفت جامعۀ انسانی در حال رشد باشد.

 

ب.5: لغو وراثت.

لغو وراثت برای مالکیت بر ابزار تولید و منابع ثروت.

 

 

ج. تغییرات اجتماعی:

 

ج.1: تغییر سبک زندگی.

الغای انسان ماشینی.

مشارکت عمومی در کشاورزی و تولید محصولات زراعی و فعالیت‌های اجتماعی.

 

ج.2: تغییر در مفهوم کار و فراغت.

ارتقاء زندگی کارمحور به زندگی با محوریت فراغت.

تقسیم اجتماعی کار.

 

ج.3: تغییر در ساختار و مفهوم خانواده.

به‌رسمیت شناختن کار خانگی.

تقسیم داوطلبانه وظایف.

 

ج.4: تغییر در معماری و شهرسازی.

توسعۀ شهرسازی انسان‌محور و دوست با طبیعت.

توقف احداث کلان‌شهرها به شیوۀ کنونی.

گسترش باغ‌ها و مزارع شهری.

 

ج.5: تغییر در مفهوم تنبیه و مجازات.

لغو حکم اعدام.

برچیدن زندان‌ها.

 

 

د. تغییر در دانش و تکنولوژی:

 

د.1: تولید و اشاعۀ دانش رهایی‌بخش.

تضمین آزادی هرگونه دانش و تفکر.

شفافیت.

آزادسازی دانش از مناسبات پولی و قدرت.

 

د.2: افزایش بهره‌وری.

افزایش بهره‌وری با هدف کاهش میانگین ساعت کار لازم هر انسان در مقیاس جهانی.

 

د.3: الزام دانش و تکنولوژی در خدمت به طبیعت و محیط زیست.

توسعۀ محصولات و انرژی‌های پاک، دانش و تکنولوژی‌های نوین.

حفاظت از محیط زیست و گونه‌های زیستی.

توقف استفاده از انرژی‌های فسیلی، معادن و صنایع آسیب‌رسان.

 

د.4: لغو هر گونه انحصار دانش.

آرشیو و بایگانی دانش‌ها، تواریخ و اسناد، با دسترسی آزاد عمومی.

 

د.5: توسعۀ شبکۀ جهانی اینترنت و برنامه‌های زبان باز.

توسعه شبکه جهانی بدون هیچگونه محدودیت و رایگان.

تضمین امنیت شبکه با کنترل و نظارت از پایین.

تضمین آزادی شبکه‌های ارتباطی جهانی از کنترل شخصی یا گروهی، و مناسبات پولی و سیاسی.

استفاده از هوش مصنوعی در راستای کاهش بوروکراسی؛ نه جهت‌دهی، کنترل و سرکوب.

 

  • محمد مهدی نجفی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.