محمد مهدی نجفی

معمار، مرمتگر، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و معماری

این شعر در سال 1385 در مجله زغال منتشر شده است.چرا مریخ سرخ است؟
یعنی مریخی ها سرخ پوست اند؟
یعنی سرخ پوست ها از مریخ آمده اند؟
وقتی آپولو نشست روی ماه، روی ماه شما از ماهیت اش کم نشد
نشستن روی مریخ هم از مریخیت شما کم نمی کند
چرا نمی آیی برویم روی مریخ بنشینیم، چای بخوریم یا یک نوشیدنی سرخ
بهتر از قهوه سر این میز نیست؟
گاهی آدم باید سرخ پوست بشود، مثلا  من »گاهی دلم برای خودم تنگ می شود«
واقعا نمی دانم شاید قبلا سرخ پست بوده ام
به هر حال از این که با شما سرخم خشنودم
دوست دارم دور آتش شما بچرخم و روح بزرگ نفهمد که چه قدر احمقم
نفهمد دور شما که می چرخم حس باکرگی نمی کنم
هیچ حسی نمی کنم جز این که باید برویم مریخ
باید این سرخی را نشان همه بدهیم
وقتی پای شما باز شود به آن جا
از خون جوانان وطن چه لاله هایی که می دمد
اتفاقات زیادی دست می دهد
که غیر قابل پیش بینی و غیر قابل دوشیزه اند
و شما کنار می کشی که سرخ نشوی
این سرخی بالاخره یک جا دامن شما را می گیرد
تشکم را سرخ می کنم، این مریخ است
من سرخ پوستم
شما نژاد پرستی!

اردیبهشت هزار و سیصد و هشتاد و پنج: مجله‌ی زغال

  • محمد مهدی نجفی
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.