کاری مشترک با مجتبا حقجو
تاریخ انتشار: بهمنماه هشتاد و هفت: اگزوز
این کار با فرمت اچتیام ارائه شده که با مرورگر فایرفاکس قابل مشاهده میباشد
کاری مشترک با مجتبا حقجو
تاریخ انتشار: بهمنماه هشتاد و هفت: اگزوز
این کار با فرمت اچتیام ارائه شده که با مرورگر فایرفاکس قابل مشاهده میباشد
کاری مشترک با مجتبا حقجو
تاریخ انتشار: دیماه هشتاد و هفت: اگزوز
این کار با فرمت اچتیام ارائه شده که با مرورگر فایرفاکس قابل مشاهده میباشد
کاری مشترک با مجتبا حقجو
تاریخ انتشار: دیماه هشتاد و هفت: اگزوز
این کار با فرمت اچتیام ارائه شده که با مرورگر فایرفاکس قابل مشاهده میباشد
کاری مشترک با مجتبا حقجو
تاریخ انتشار: آذرماه هشتاد و هفت: اگزوز
این کار با فرمت اچتیام ارائه شده که با مرورگر فایرفاکس قابل مشاهده میباشد
ایستاده بودم، مصمم. میخواستم از نظرم برگردم. پاهایم کمی قرص و محکم شده
بودند. روی پاشنهام چرخیدم. اما همهی اتاق با من چرخید. چیزی عوض نشد.
بیشترین تلاشم برای برگشتن ناکام ماند. کسی پشت گوش راستم از خنده ریسه میرفت. لالهی گوش را بین انگشت شست و اشاره مالیدم. صدای خنده پشت گوش چپ
خزید. انگشت کوچکم را در سوراخ گوش فرو کردم. خنده محو شد و هرگز برنگشت.
خرسند از این پیروزی خواستم به سمت میز تحریرم بروم. به یاد آوردم آنجا
کاتب روی صندلی نشسته است. نمیتوانستم ببینمش. میز تحریر در اتاق دیگری
بود. پرسیدم: آنجایی؟ کاتب! با توام! گفت: بله قربان! برگشتم و روی لبهی
تخت نشستم. به او گفتم بنویسد: